رسم جالب

چه رسم جالبی است !!!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …
و وفاداریت را پای بی کسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!
.آدمها آنقدر زود عوض می شوند …
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است …
.زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش …حکایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که …
اگه جفت نباشند …
هر کدومشون …
هر چقدر شیک باشند …
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه …
لنگه به لنگه اند …
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
.
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی …



آنگاه که غرور کسی را له می کنی، 
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، 
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، 
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، 
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، 
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، 
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای 
خوشبختی خودت دعا کنی؟

نیازی نیست اطرافمون پر از آدم باشه
همون چند نفری که اطرافمون هستند ، آدم باشند کافیه



.
حق نداری احساس دیگران رو به بازی بگیری ،
فقط به خاطر این که هنوز تکلیفت با احساس خودت معلوم نیست !

!

سکوت همیشه به معنی “رضایت” نیست
گاهی یعنی:
خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمیدهند، توضیح دهم

 

گاهی رفتن بهتر است




                          گاهی باید رفت


باید رفت تا بعضی چیزها بماند

آدمی در آغوش خدا غمی نداشت 

 

 

پیش خدا حسرت هیچ بیش و کمی نداشت 

 

 

دل از خدا برید و در زمین نشست 

 

 

صد بار عاشق شد و دلش شکست 

 

به هر طرف نگاه کرد راهش بسته بود  

 

 

یادش آمد یک روز دل خدا را شکسته بود