اکثریت مردم زندگی می کنند، بی آنکه نیازی داشته باشند به این که بدانند چرا؟



دراین ها ،زندگی کار خویش را می کند، و می داند که چه می کند، و هرگز از آنها نمی


پرسد که دوست می دارید یا نه،طرح دیگری را می پسند،این ها، وسایل جاندار طبیعت اند و


از وسیله کسی نظر نمی خواهد،واقلیتی هستند که می خواهند بدانند، وگاه بی گاه گریبان


زندگی را می چسپند که:تو چه ای ؟چه میجوی؟کجا کی روی؟بالاخره چه؟ با ما چه کار


داری؟...........................

می خواستم زندگی کنم ،راهم را بستند.



ستایش کردم ،گفتند خرافات است.



عاشق شدم ،گفتند دروغ است.



گریستم ،گفتند بهانه است.



خندیدم گفتن دیوانه است.


دنیا را نگه دارید. می خواهم پیدا شوم................