زنده یاد حسین پناهی 

 

بودن

چشم با ز کنیم ،

در ابتدا و انتهای هر چه تاکنون دیده ایم ،

چیزی را خواهیم دید

که آن را هرگز ندیده ایم !

 

گوش کنیم ،

میان صدا ها ،

صداهایی را خواهیم شنید

که آن را هرگز نشنیده ایم !

 

بچشیم ،

میان طعم ها ،

مطمئنا طعمی نو را

در دهانمان حس خواهیم کرد !

لمس کنیم ،

قطعا دست روحمان ،

بر سٶال یا جوابی ناشناخته خواهد لغزید !

 

بو کینم ،

مطمئنا عطری نو را

استشمام خواهیم کرد !

 

برویم ،

مطمئنا به راه هایی نو

خواهیم رسید !

 

نترسیم ،

نترسیدن ما را به حسی خواهد رساند ،

که با همه وجودمان

نامحسوس است !

حسی برتر از زندگی ،

برتر از مرگ

ورای قیل ها و قال ها وتلاش ها !

ورای سکوت و ترس و اضطراب !

 

برگردیم ،

مطمئن در آنچه دیدیم و شنیدیم و بوییدیم و خوردیم و لمس کردیم...

و در آنچه که احساساتمان بود !

زندگیمان لم تغیرمان بود !

چیزی تازه تر خواهیم یافت !

چیزی تازه تر از فردا !

از کدام زاویه

سفال کهنه ی گران قدر

لبه های خود را

طلایی درخشش این همه نور کده است ؟

از کدام خورشید ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد